باز باران باترانه،میخورد بربام خانه
خانه ام کو؟
خانه ات کو؟
آن دل دیوانه ات کو؟
روزهای کودکی کو؟ فصل خوب سادگی کو؟
یادت آید روز باران،گردش یک روز دیرین؟
پس چه شد دیگر کجارفت،خاطرات خوب وشیرین؟
در دل آن کوی بن بست در دل تو آرزوهست؟
کودک خوشحال دیروز غرق در غمهای امروز
یادباران رفته ازیاد،آرزوها رفته برباد
باز باران،باز باران میخورد بر بام خانه
بی ترانه،بی بهانه شایدم گم کرده خانه...!!!
نظرات شما عزیزان: